Pages

mouvement des femmes Iraniennes

mouvement des femmes Iraniennes

Sunday, April 19, 2015

بنیاد پژوهشهای ایران .نگاه کوتاه نوشته جمیله ندایی . اشتوتگارت 18 ژانویه 2014

نگاه کوتاه به بیست و پنج سال بنیاد پژوهش زنان ایران

یک
به سی و هفت سال گذشته جنبش زنان که نگاه میکنم  دو جریان فکری متفاوت در روند مبارزه زنان برای ازادی و برابری در مقابل هم قرار گرفته اند. باید اضافه کنم در میان نظرات و حدود خواستها و نظریات ایدئولوزیک هم فاصله ها و گفتار های متفاوت  در هر دو جریان وجود دارد.
1- جریان اول  از همان روزهای اول انقلاب  ، به تغییرات از بالا وقدرتهای سیاسی حکومت و جریانهای سیاسی چپ متمایل به قدرت مذهبی دل بستند.  بعداز سرکوب تظاهرات و اعتراضات وسیع زنان علیه حجاب اجباری  که حدود چهارسال علنی و بعد به صورت سرپیچی های مدنی ادامه یافت ، کم کم زنانی مجال و امکان سخن یافتند که درچارچوب مصوبات قانونی اسلام سیاسی به مسایل زنان میپرداختند.
حکومت مذهبی به سرعت بعد از اعتراضات وسیع اسفند 1357  غیر از سرکوب دگر اندیشان ،برای رواج ارزشهای دینی ، مراکز دولتی و نشریات بسیاری  را ایجاد کرد.  و بودجه قابل توجهی در اختیار این مراکز قرار گرفت.
مرکز مطالعات زنان گاهنامه تئوریک فرزانه را سالها با سردبیری خانم محبوبه عباسقلی زاده منتشر میکرد که امروز تلویزیون زنان را با بودجه دولتی امریکا در واشنگتن مدیریت میکند
مجموعه نشریات کیهان بعداز اشغال انقلابی کیهان روزانه را به حسین شریعتمداری و زن روز را به شهلا شرکت واگذارکرد که بعداز زن روز ، مجله زنان را سردبیری میکند. و بسیاری مرکز دیگر که درین بحث نمیگنجد
2- جریان دوم که به شدت سرکوب شده بود همراه دیگر دگر اندیشان همه امکانات ارتباطات عمومی و اجتماعی را از دست داد.  بسیاری دستگیر و زندانی شدند .بسیاری کاملا به خاموشی گراییدند.  بسیاری تبعید شدند.  بسیاری با اخراج وسیع از ادارات دولتی زیر فشار تامین ماالی زندگی روزانه  به جمع فقیران پیوستند.  اما مبارزه برای رهایی  تعطیل نشد.
دو
مشکلات مبارزه برای ازادی و برابری زنان ایران  در سی وپنجسال  گذشته ناچار درین دو جریان شکل گرفت
درداخل ایران زنان دگر اندیش و جریان دوم  به ترجمه و شناخت جنبشهای زنان درتاریخ کشورهای دیگر پرداختند و در جلسات مخفی  همچون زمان مشروطیت راههای سرپیچی مدنی و مقاومت در مقابل نیروی عظیم زن ستیزی حکومت را بررسی کردند.
در سی وپنجسال گذشته زنان جریان دوم را در دوره های مختلف درکنار جنبش های اجتماعی و سیاسی ملاحظه کرده ییم
زنان جریان اول درحکومت اسلامی  فرصت بسیار یافتند. نگاه به قوانین و کوشش بسیار مختصر برای تغییر ، مطالعات و جستجو برای شناخت و معرفی مقام زن در اسلام و تسخیر وسیع عرصه اجتماعی در ایران.
محققین بسیاری از زنان مدرن ایرانی به مطالعه و بررسی خواستهای این زنان و قوانین اسلامی پرداختند.  اولین زنی که ترم فمینیسم اسلامی را بکاربرد خانم هاله افشاربود که در لندن به مقام لردی نائل شده است و تخصص او زندگی و خواستهای زنان کشورهای مسلمان است و درشهر یورک انگلستان تدریس میکند. . خانم شهلا حائری مردم شناس تز معروفش در باره محاسن ازدواج موقت ، تبلیغ وسیع فحشای دینی ست و کتاب مشهورش « قانون لذت»   به توجیه علمی امر صیغه در اسلام شیعه و مواهب اجتماعی انقلاب جنسی میپردازد .  جالب اینکه شهلا حائری و افسانه نجم ابادی با گلنازامین موسسین بنیاد پژ.هشهای زنان هستند .   زیبا میرحسینی در کتابهای متعددی به بهانه برابری و عدالت و فمینیسم به روشنفکران دینی و اصلاح طلبی و توجیه شرایط زنان در ایران نطر دارد .  فریبا عادلخواه محقق علوم سیاسی ، ایران مدرن را از طریق زنان اسلامی و مراسم عاشورا تحلیل میکند و معتقد است در ایران دموکراسی حاکم است . لیست این زنان که از کمکهای دولتی فراوان برای فریب و تحکیم نابرابری دفاع میکنند بسیار طولانی ست. بسیاری زیر فشار نظریات تدوین شده این خانمها ، ازجنبش زنان  ایران پراکنده شدند.
و بدین ترتیب جنبش زنان ایران در ایران و خارج از ایران با دشمنان همجنس خود در عرصه مبارزه روبر ست.
درداخل با خشونت قانونی  اسلام سیاسی .  و درخارج با هجوم خشونت بار دانشگاهیان توجیه کنندگان اسلام سیاسی و نابرابری و حذف کامل از رسانه های جمعی جناحهای مختلف حکومتی و پدرسالاران مخالفان سیاسی حکومت ایران.
سه
خواستهای زنان اما در داخل ایران ( آنها که میتوانستند صدای خود را بلند کنند) کم کم به برابری های کوچک  ، کمتر شدن  خشونت خانگی و اجتماعی و  تعاریف اصلاح طلبی تقلیل پیدا کرد.
اما خواستهای زنان در خارج از ایران  روز به روز سیاسی تر شد و آشنایی نزدیک با جوامع کشورهای میزبان و شناخت  مبانی مبارزات فمینیستی جهانی دریچه های دیگری را گشود .
پیشرفت تکنولوژی جدید و ارتباطات وسیع و آزاد ، یک انقلاب جهانی برای ارتباطات سریع وروابط دموکراتیک و افقی را باعث شده است و زنان امکانات فراوانی برای آموختن پیدا کرده اند . اما در معرض مبلغان  سازش و آرامش و پذیرش و ضع موجود هم  قرار میگیرند.
از روزهای اول انقلاب تا امروز  هنوز نظرهای مختلف سیاسی را در جنبش زنان ، به درستی بر رسی نکرده ییم . از پیجیدگیهای کار مبارزاتی ، روشن کردن خواستها در مبارزات سیاسی و درکهای متفاوت از تعاریف است .
به طور خلاصه  امروز  با دو جریان وسیع نظری روبرو هستیم جریانی که  درچارچوب همین نظام حکومتی اصلاحات می طلبد و جریانی که از روزهای اول انقلاب تا امروز مشروعیت این نظام را زیر سوال برده است وهر روز بیش از روز پیش  خواهان جدایی دین از قدرت ودولت وبخصوص خواهان زدودن دین ازقانون اساسی و جایگزین کردن قوانین برابر با مردان در همه ارکان اجتماعی وسیاسی ست.
جنبش زنان حتا بیش از جنبشهای اجتماعی دیگر درگیر سیاست زن ستیز و آزادی گریز این حکومت است.
در حکومتی که شکنجه و ازار و خشونت به زنان قانونی ست چگونه میشود به قوانین برابر دست یافت.  بخصوص اینکه قانونگذاران و مسئولین هرگز برای زیرپا گذاشتن حقوق انسانی زنان تنبیه نشده اند  . فرهنگ سرکوب زنان چنان در اذهان حک شده است که حتا رسانه های مدعی بیطرف بودن چون بی بی سی
صدای امریکا. ایران فردا.  دویچه وله.  زمانه . و نشریات اینترنتی و بقیه  ، تقریبا یا زنان را بالکل حذف کرده اند یا با  بی اعتنایی به موقعیت وخیم زن بودن ، به زنانی کار میدهند که پدرسالاری حاکم را نرنجاند.  اخبار زن ستیز پخش میشود اما تحلیلی از دلایل زن ستیزی عرصه نمیشود .
خطوط قرمز به بهانه ارتباط با ایران و خطر تهدید خانواده ها ی کارکنان ،و در واقع به بهانه رعایت دموکراتیک نظر دیگران ( بخوانیم دین محوران)  به سکوت  واگذار میشود.  یعنی سرکوب زنان و سرکوب سیاسی زنان در ایران در همه برنامه ها ، عمیقا رعایت میشود.
با این مقدمه می پردازم (  نگاه کوتاه )  به بنیاد پژوهشهای زنان ایران
اولین بیانیه و برنامه بنیاد  .  مدرک یک و دو  و سه
بعد از بیست و پنجسال مبارزه برای پایدار ماندن بنیاد پژوهشهای زنان   امسال در واقع مشکلات سالها ی پیش
( البته به نظر من فقط مقداری از مشکلات) عیان شده است .   چرا ؟   چون همه کسانی که از دور و نزدیک برای سمینارهای بنیاد کار کرده اند به خوبی میدانند حکومت جمهوری اسلامی ایران هر سال با روشهای متفاوتی خواهان تعطیل کردن این سمینار یا به نحوی  مضمحل کردن گفتگوها بوده است. 
در اختلافات امسال الهه امانی در مقابل سوالی در باره محدودیتهای کمیته برگزارکننده گفته است:
ساختار نهادهای مردمی و غیر دولتی و غیر انتفاعی در خلال دهه گذشته به تدریج از حالت عمودی و «قدرت محور »  به ساختارهای افقی چرخان در رهبری و تقصیم قدرت  گذار پیدا کرده . این گذار سبب انعطاف بیشتر نهادها میشود و در شرایط بحران ، چه تنشهای درون گروهی و چه تنشهای بیرونی ، گروه میتواند مقاومت بیشتری نشان بدهد.
این پیشنهاد در واقع از دومین و سومین سال دایما وجود داشت . یادم هست در سومین سمینار بنیاد که مسئولین گلنازامین وهماسرشاربودند بسیاری از زنان فعال جنبش زنان که از روزهای مخالفت با حکم اجباری شدن حجاب اسلامی در ایران در نقاط مختلف دنیا متشکل شده بودند در جلسات خصوصی و عمومی با دومسئول صحبت کردند و در سمینار 1994 در لوس انجلس بسیاری از ما سخنگو بودیم و تقریبا همه در کشورهای میزبان خودمان انجمن های زنان ایرانی تشکیل داده بودیم و خواهان شرکت فعال در بنیاد پژوهشهای زنان بودیم. 
اما همکاری ما با بنیاد از معرفی  سخنرانان یا هنرمندانی که می شناختیم ومشورت با مسئولین فراتر نمیرفت  و هر سال بین مسئولین و کمیته محلی اختلافاتی پیش میامد که همه ما اکتیویستهای جنبش زنان از مسئولین حمایت میکردیم.
دلیل این حمایت چه بود  ؟   گلناز امین بدون اینکه در نظریات دیگران دخالت کند تا جاییکه جای او به عنوان مسئول و نظر او رعایت میشد هرگز دخالت زیادی در برنامه ریزی و دعوتها نمیکرد و تا حدود زیادی  در همان چارچوبی که سالهای اول برنامه ریزی شده بود کارها پیش میرفت  . اما هر سال انتقادهای بسیاری از نحوه کار ، از تصمیم گیریها و برخوردهای نظری وجود داشت و ضرورت یک هیئت مدیره چرخشی وجود داشت.
اما چرا قابل عمل نبود.؟
مهمترین دلیل به نظر من خود روشن نبودن ساختمان حقوقی بنیاد است.  اگر نگاه کوتاهی به سمینار تورنتو بیندازیم که باعث جدایی هماسرشار و گلنازامین شد ، بسیار ی وقایع بعدی روشن میشود.  اختلافات به نظر من بیش ازین که نظری باشد ، مالی بود.  هما سرشار و گلناز گویا مقدار زیادی ضرر مالی کردند چون کمیته محلی نتوانسته بود از فروش بلیط مخارج سمینار را تامین کند. بعد از تورنتو گلناز و هما از هم جدا شدند  . بحثهای زیادی برسر این جدایی پیش امد اما هرگز مشکل مالی مطرح نشد. سالهای بعد و سالهای بعد و سالهای بعد هرگز گزارشی دقیق از درآمد و مخارج نه درجایی ثبت شد نه در جایی منتشر شد.
بنیاد پژوهشهای زنان درواقع یک شرکت خصوصی مالی ست که از نظرحقوقی متعلق به گلناز امین است . اوسرمایه گذار و  تهیه کننده سمیناری ست که به کمک کارکنان رایگان برنامه یی تدارک میبیند که به مسایل زنان میپردازد.  در مقابل کار رایگان کارکنان،  اختیار موضوع سمینار و دعوت شوندگان با کمیته کارکنان است . کمیته موظف است در چارچوب رعایت اساسنامه بنیاد و با نظر گلناز امین برنامه ریزی و بخصوص مخارج سمینار را تعهد کند.
اما افراد داوطلب کمیته چگونه انتخاب میشوند روشن نیست. ایا همه زنان از مبارزان جنبش زنان هستند ؟ ایا بر سر خواستهای زنان و رهایی و ازادی زنان نظریات مشابه دارند ؟ آیا روشن است چکیده هایی که برای سخنرانی میرسد به وسیله چه کسانی ؟ با کدام توانایی و شناخت فکری و نظری انتخاب میشوند ؟  برنامه های هنری را چه کسانی با کدام معیارها و شناختهای هنری و فکری انتخاب میکنند ؟
کوششهای پیگیر مبارزان جنبش زنان درین چند سال درواقع باعث شده که بنیاد بر پایه همین شکل موجود حفظ شود. دفعات بسیاری در دهه اول سمینارها،  زمرمه های حذف گلناز امین از طرف افرادی در کمیته محلی عنوان میشد . سال 1997 در پاریس ، من یکی از مسئولین برگزاری بودم. ( هشتمین سمینار بنیاد پژوهشهای زنان. فمینیسم و جنبش زنان ایران ) .  بعداز موفقیت سمینار بحث هیئت مدیره یا برکناری گلناز امین از مسئولیت  طرح شد. درسمینار 1996 در شهر سیاتل باز همین مسئله عنوان شده بود .  چند سالی که شهین نوایی و هایده درآگاهی به عنوان مشاور رسمی بنیاد معرفی شدند باز بحرانها ادامه داشت. بخصوص سمینار واشنگتن  با حضور رسمی طرفداران حکومت و بعد  سمینار آمسفورد ،  شاهد بودم که کمیته محلی بالکل از اصلاح طلبان حکومتی بودند و یکی از سخنرانان فارغ التحصیل مدارس سپاه پاسداران بود و بورسیه حکومت برای تحصیل علوم سیاسی در فرانسه . درین سمینار محدودیت فراوانی برای بحث و گفتگو گذاشته بودند که انتقادی صورت نگیرد . وقایع واشنگتن که به استعفای رسمی هایده و شهین انجامید از بحرانهای واقعی و مهم بنیاد و شروع  نزدیکی رسمی  به خواستهای حکومت و حذف مبارزین جنبش زنان از تریبونهای محدود مخالفین ارزشهای اسلامی قدرت سیاسی  ایران بود.
درین فرصت اولین نامه از طرف زنان تبعیدی در اروپا به اولین سمینار بنیاد را همراه میکنم . ( نامه شهین 1 و 2 ) در صفحه دوم این نامه جمله مهمی وجود دارد. «  ما موافق بحث نظری با مخالفان خودمان هستیم ولی مخالف همکاری با آنها»   به نظر من هنوز این جمله مصداق جنبش و مبارزه ماست. مصداق جنبش مستقل زنان ایران. این پیشنهاد پیوسته از طرف مخالفان ما دایما حذف و رد شده است. درمطلب دیگری تجربه شخصی خودرا با بنیاد پژوهشهای زنان  مفصل نوشته ام .

اما هنوز بنیاد به زنان اکتیویست جنبش مستقل که روزهای اسفند 1357 پاگرفت احتیاج دارد .  نسلهای بعدی با همان خواستها از راه میرسند.
سمیناری جدید با بررسی بیست و پنجسال بنیاد پژوهشهای زنان ضروری ست . سمیناری باحضور همه برگزارکنندگان سمینارهای گذشته بنیاد .
زنده باد آزادی .  زنده باد جنبش مستقل زنان ایران





No comments:

Powered By Blogger